English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (9364 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chalk commander U فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chalk گچ
chalk up <idiom> U ضبط کردن
chalk up U کسب امتیاز
chalk U خط کشیدن
chalk U گل سفید
chalk U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalk U پودر گچی خط کشی
chalk U نرم اهک
chalk U نشان
chalk U علامت سفیدکردن
chalk U باگچ خط کشیدن
chalk U باگچ نشان گذاردن
chalk U شماره سریال حرکت
chalk U سریال حرکت سریال بار
french chalk U پودر خشک کن
french chalk U گچ درزیگران گچ خیاطی
french chalk U گچ فرانسوی
chalk marl U نرم اهک رس دار
chalk number U شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
chalk stone U سفیده نقرسی
chalk troops U سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
magnesian chalk U نرم اهک منیزی دار
chalk-line U [ریسمان اشباع شده با گچ]
as different as chalk and cheese <idiom> U مثل فیل و فنجان [متفاوت]
as different as chalk and cheese <idiom> U مثل آسمان و ریسمان [متفاوت]
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
tailor's chalk U گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
nodular chalk U نرم اهک دردانهای
marly chalk U نرم اهک رسدار
They are as different as chalk from cheese . what a contrast ! U این کجا وآن کجا !
commander of d. U فرمانده
commander U سردار
commander of d. U سرلشگر
commander U فرمانده
commander U ارشد
commander U فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
commander U سرکرده تخماق
relief commander U گروهبان پاسدار یا پاسبخش
regiment commander U فرمانده هنگ
army commander U فرمانده ارتش
lieutenant commander U دریابان
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
sector commander U فرمانده ناحیه
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
supreme commander U فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
commander-in-chief U فرمانده کل
territorial commander U فرمانده سرزمینی
commander's seat U صندلیفرمانده
brigade commander U فرمانده تیپ
wing commander U سرهنگ دوم هوایی
battery commander U فرمانده اتشبار
battalion commander U فرمانده گردان
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
commander's call U در اختیار فرماندهی
commander's call U ساعات در اختیار فرماندهی
commander's concept U تدبیر فرمانده
commander's concept U تدبیر عملیاتی فرمانده
commander in chief U فرمانده کل قوا سر فرماندهی
commander's estimate U براورد فرماندهی
commander's guidance U دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
commander's manual U ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
company commander U فرمانده گروهان
corps commander U فرمانده سپاه
commander in chief U فرمانده کل
commander in chief U فرمانده کل
division commander U فرمانده لشگر
exercise commander U فرمانده مانور
fleet commander U فرمانده ناوگان
commander of the faithful U امیرالمومنین
combat commander's insignia U علامت فرماندهی بر یکان رزمی
supreme commander's staff U ستاد کل ارتش
supreme commander's staff U ستاد عالی ارتش
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
tactical air commander U فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
area air defense commander U فرمانده منطقه پدافند هوایی
Recent search history Forum search
1گج
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com